بزرگی می گفت: واژه ها تنها لحظه هایی هستند که با گذر زمان نمی گذرند و در فرهنگ نامه ها خاک خورده و بی مقدار نمی شوند . تا زمانی که آنان را بر زبان بیاوریم، زنده اند و چون فاقد معنی شوند، می میرند . آیا می دانید آراستن و زیبایی هم چون دوشانه ی قابل اعتماد دوشادوش همند و خداوند، اولین کسی بود که به آرایش انسان و طبیعت پرداخت؟
آن چه در پیش رو دارید، میزگردیست، مکتوب میان نشریه ی دیدارآشنا، کارشناسی توانا در زمینه ی امور دینی و آرایش گری متخصص با بیست و هفت سال سابقه . نکته ی جالب این جاست که طرفین میزگرد هیچ گونه اطلاعی از وجود یکدیگر نداشته و در عین حال به مناظره نشسته اند . اکنون این شما و این میزگرد حضوری اما غیر حضوری دیدارآشنا .
دیدار: 1 . با توجه به این مطلب که روح انسانی زیبایی طلب است و به دنبال زیبایی حقیقی، گاهی زیبایی ها را با هم اشتباه می گیرد، به نظر شما آرایش با زیبایی چه ارتباطی دارند؟
- کارشناس: چون هر زیبایی از نوعی آرایش و چینش بدیع برخوردار است و بدون آن زیبایی مفهوم پیدا نمی کند، لذا این دو مقوله کاملا با هم مرتبطند و در زیبایی های معنوی هم همین طور است . مثلا با کلمات آشفته و ناموزون قادر به مناجاتی زیبا نخواهیم بود ...
- آرایش گر: کاملا با هم مرتبطند . ببینید اصلا آرایش یک راه برای زیبا شدن است حالا چه آرایش روحی باشد که به زیبایی حقیقی می رسد و چه آرایش جسمی باشد که در روح هم اثر دارد .
دیدار: به نظر شما مظهر زیبایی چیست و اصلا شما زیبایی را درچه چیزی می بینید؟
- کارشناس: سؤال شما دو مرحله داشت، این که زیبایی را در چه می بینیم، مسلم است که زیبایی واقعی چیزی است که روح ما را با حقیقت مطلق پیوند بزند و مارا با کاروان هستی هماهنگ کند والی الله ترجع الامور . (1) حالا این که مظهر زیبایی چیست، البته باید ببینیم خالق زیبایی ها کیست، خداوند مظهر اتم واکمل زیبایی هاست، پس سرچشمه ی زیبایی ها هم اوست .
- دیدار: همان طور که فرمودید، زیبایی دونوع است، زیبایی معنوی و جسمانی، آرایش به نظر شما چند نوع است؟
- آرایش گر: بستگی دارد چطور نگاه کنید . مثلا اگر به گذشت زمان نگاه کنید، دو نوع آرایش داریم، سنتی و مدرن . اگر به وجود خودمان نگاه کنیم، آرایش ظاهر و باطن . پس بستگی دارد به نحوه ی نگرش انسان .
- کارشناس: بله به نحوه ی نگرش برمی گردد، مثل آرایش ظاهر و باطن . ظاهری مثل آرایش مو، لباس، دکوراسیون خانه، پوست و غیره و باطنی مثل آرایش روح . لباس تقوا بر اندام دل، تغییر دکوراسیون فکر و هم چنین آرایش رحمانی یعنی به زندگی رنگ الهی زدن و آرایش شیطانی، یعنی زندگی را باب طبع خواهش های نفس آراستن .
- دیدار: همان طور که فرهنگ ها و حتی تمدن ها در حال پیشرفت و تغییر و تحولند، نحوه های آرایش هم روز به روز تغییر می کند . به نظر شما آرایش سنتی با نوع مدرن خود چه تفاوتی دارد؟
- آرایش گر: اصلا قابل مقایسه نیست . مثلا ببینید بیست سال پیش که چیزهایی مثل سشوار موجود نبود، به جای آن از فرگرم گیره ای یا بخارهای خانگی استفاده می کردند، یا مثلا بیگودی اصلا معنی نداشت . از گیره استفاده می شد . الان رنگ مو آمده، ولی بیست و پنج سال پیش، چنین چیزهایی نبود و ما همه چیز را از چیزهای طبیعی درست می کردیم . الان متاسفانه آرایش مدرن حرف اول را می زند .
دیدار: به نظر شما علت این امر چیست؟ چرا الان جوانان ما اکثرا به آرایش های مدرن رو آورده اند؟
- آرایش گر: دلیلش روشن است . ما داریم تقلید از فرهنگ غرب می کنیم . محیط اطراف ما پر است از نشانه ها، مدل ها و تبلیغ های غربی . رسانه ها و ماهواره ها هم همین مطلب را تایید می کنند . جوان هم به سمت همان چیزی گرایش پیدا می کند که محیطش می طلبد .
- دیدار: اکنون سؤال دیگری مطرح می شود، ببینید، در تاریخ می خوانیم که مثلا تاریخچه ی آرایش به زمان های پیش از تاریخ یونان و روم باستان بازمی گردد و به سلسله های باستانی مصر، مثل سومری ها و آشوری ها می رسد و مثلا در آن زمان موی بلند در مصر مظهر قدرت و اعیان زدگی بوده و در زمان دیگر مظهر فرهنگی وحشی . آیا می توان گفت نحوه ی آرایش هر کشوری نمادی از فرهنگ آن کشور است؟
- کارشناس: بله، کوتاه و بلند بودن و نحوه ی آرایش مو ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ و آداب هر ملت دارد و با دگرگونی آن دگرگون می شود، البته این امر نسبی است، یعنی در هر عصری گونه ای از آن مطلوب است . اما امروزه همان طور که فرمودند، چون ارزش ها و فرهنگ ملی شدیدا مورد تهاجم است و همین امر متاسفانه مطلوب پاره ای از سیاست های داخلی شده، جوانان نه به سوی زیبایی مطلق، بلکه تنها به جلوه گری های کاذب، آن هم برای جلب نظر جنس مخالف روآورده اند و این تمایل روز به روز افزایش می یابد .
دیدار: یک سؤال مهم و کلی هنوز مطرح نشده است و آن این که اصلا چرا جوانان این قدر به آرایش رو آورده اند؟ به مدرن و سنتی این هم کاری نداریم؟
- آرایش گر: اتفاقا سؤال کاملا به جایی بود . ببینید، اصلا حوصله ای را که جوان دارد، یک فرد پا به سن گذاشته ندارد و همان طور هم که اول بحث اشاره کردید، انسان زیبایی طلب است و این زیبایی طلبی به خاطر ذوق و شوق و نیروی جوانی در آن دوران به اوج می رسد و آرایش چون باعث زیبایی است، به جوان اعتماد به نفس می دهد . اعتماد به حضور اجتماعی، روحیه اش را شاد و سرزنده می کند . شما می بینید که مثلا یک انسان زیبا به خودش می بالد و احساس می کند آرامشی که باعث زیبای اش شده، بقیه ی کمبودهایش را جبران می کند . به خاطر همین به آرایش رو می آورد .
- دیدار: طبق آمار و ارقام مستند، حدودا نود درصد از مردم از شکل ظاهری خود راضی نیستند، شما علت این امر را در چه می بینید؟
- کارشناس: نارضایتی از شکل ظاهری به سه امر برمی گردد . یکی نسبی بودن آرایش و زیبایی، یعنی زیبایی هراندازه متعالی و چشمگیر باشد، باز انسان بالاتر از آن را می خواهد، دوم تنوع سلیقه ها و سوم مطلق گرایی انسان . همان طور که می دانید، همه ی زیبایی ها از جمله زیبایی انسان، پرتو جمال مطلق است . چنان که هر نقطه از پهنه ی زمین به هر میزان که با طلوع صبح روشن می شود، آینه دار فروغ جمال خورشید است و او نیز خود وام دار همان آفتاب بی غروب و مطلق است .
- آرایش گر: ببینید این ها همه به ایمان باز می گردد . وقتی ایمان بالا باشد، انسان زیبایی را درک می کند و وقتی ایمان سست شد، جوان ها هم گرایش غربی پیدا می کنند، فکر می کنند با آرایش ظاهر به زیبایی روح می رسند و نمی دانند آرایش همان چیزی است که در ابتدای خلقت، خداوند برروی طبیعت و انسان انجام داد . تمام نعمت های طبیعت سرسبز، خودش یک نوع آرایش است . وقتی ایمان ضعیف باشد، بشر زیبایی روح را درک نمی کند . به خاطر همین از زیبایی جنس ایراد می گیرد و مرتب طبل نارضایتی می کوبد .
- دیدار: این طور که شما فرمودید، بین آرایش روح و جسم ارتباط برقرار است . این ارتباط به چه نحواست؟
- آرایش گر: به نظر من نسبت مستقیم دارد . روح انسان وقتی شاد شود، جسم انسان هم همین حالت را پیدا می کند، چون روح است که جسم را می سازد و جسم هم وقتی زیبا شود، نوعی آرایش روحی ایجاد می کند . روح و جسم کاملا با هم در ارتباطند .
- کارشناس: آرایش و زیبایی امری مثبت است و در سیمای طبیعت هم مشهود است و عقل و فطرت سلیم نیز آن را طالب است . بنابراین هرکس و هرچیزی که آراسته نباشد، با قوانین خلقت سازگار نیست، لذا انسان منظره ی زیبا، پرنده ی زیبا، جسم زیبا و روح زیبا را ستایش می کند و از آن ها لذت می برد و آرامش روانی می گیرد . چون در آن ها گم شده ی خویش را می جوید، اما اگر آرایش چهره، جان را بیالاید، خلاف مقصود حاصل می شود و معلوم می گردد تشنه ی آب دل به سراب سپرده است . روح و جسم مثل گل و بوی گل می مانند که انسان از دیدن زیبایی گل به بوی گل مشتاق و کشیده می شود .
بله، آراستن یعنی زیبایی، یعنی آرامش . مبادا با دستی که در آرایش خلقت می بریم، روح را بیالاییم، شاید که دیگر هیچ گاه زلال نگردد . دست هایتان پاک و چشم هایتان زلال و نورانی باد .
منبع این نوشته : منبع